جنگل‌های ایران درجدال با اَرّه وآتش

جنگل‌های ایران درجدال با اَرّه وآتش

جنگل‌های ایران درجدال با اَرّه وآتش

مناطق جنگلی ایران در معرض آسیب‌هایی همچون آتش‌سوزی، سدسازی، جاده کشی و چوب فروشی هستند. راه نجات از این وضعیت دل‌آزار چیست؟

جنگل‌های ایران درجدال با اَرّه وآتش

6 سال، 10 هزار آتش سوزی و 120 هزار هکتار جنگل و مرتع سوخته
جنگل‌های ایران درجدال با اَرّه وآتش

م‍ژگان جمشیدی

نگرانی از تخریب فزاینده جنگل‌های ایران به دلیل بهره‌برداری‌های تجاری که از نیم قرن اخیر شروع شده، حالا چندسالی است که جای خود را به آتش سوزی‌های مهیب و ویرانگری داده که مسبب اصلی آن بی‌احتیاطی و ناآگاهی گردشگرانی است که به بهانه یک روز تعطیل و خوردن چای و کباب در محیط‌های طبیعی،‌آتشی به پا می‌کنند تا نهایتاً دامنه این آتش در کسری از ثانیه ده‌ها هکتار جنگل و مرتع را به آتش کشیده و ده‌ها گونه جانوری اعم از پستانداران،‌ خزندگان،‌دوزیستان و پرندگان و انبوهی از حشرات را به کام مرگ بکشاند. بر اساس آمار مرکز آمار و سازمان جنگل‌ها و مراتع ایران، در 7 سال اخیر بالغ بر 11 هزار مورد حریق در عرصه‌های جنگلی و مرتعی ایران به ثبت رسیده که در نتیجه بیش از 125 هزار هکتار جنگل و مرتع از بین رفته است. فقدان تجهیزات اطفای حریق و نبودن امداد‌رسانی هوایی در مواقع آتش سوزی نیز باعث شده تا میزان خسارات افزایش یابد به طوری‌که در سال 92 تنها در یک مورد حریق در پارک ملی گلستان که تحت حفاظت سازمان محیط زیست اداره می‌شود 2000 هکتار جنگل و مرتع مشجر نابود شد. سال گذشته نیز بیش از 1400 هکتار از جنگل‌های این پارک ملی در آتش سوخت بی‌آنکه بالگردی برای اطفای حریق به هوا برخیزد تا میزان جنگل‌های سوخته یگانه پارک ملی ایران در 4 سال گذشته به بیش از 8000 هکتار برسد. بر اساس آمار مرکز آمار ایران، سال ۸۹را می توان سال سیاه جنگل‌ها نامگذاری کرد. سالی که رکورد آتش سوزی در چند سال گذشته شکسته شد و آمار افزایش آن نسبت به سال قبل به ۱۰۰درصد رسید و مساحت آتش‌سوزی‌ها ۷برابر شده و به عدد ۴۰۷۷۲هکتار رسید. در سال ۱۳۹۰ وضعیت نسبت به سال ۸۹مقداری بهتر شد و مساحت آتش سوزی‌ها به ۳۶۹۷۲هکتار رسید.
خسارات ناشی از آتش سوزی در جنگل‌های ایران در حالی رو به افزایش است که مسئولان متولی در سالهای گذشته بارها اعلام کرده‌اند که به دلیل تحریم‌های غرب علیه ایران نمی‌توانند هواپیماها و تجهیزات اطفای حریق پیشرفته خریداری کنند و حالا با امضای تفاهمنامه هسته‌ای این بارقه امید در دل طبیعت دوستان ایرانی روشن شده تا شاید دولت بااستفاده از فرصت ایجاد شده، ناوگان اطفای حریق جنگل‌ها و مراتع کشور را از بیل و سرشاخه و گالن آب به بالگرد و هواپیماهای آتش نشان و سیستم‌های ماهواره‌ای پایش و کنترل آتش در جنگها و مراتع تغییر دهد.
آمارها نشان می‌دهد شمار حریق‌های ثبت شده در جنگل‌ها و مراتع ایران در 4 ماهه نخست سال جاری باز هم در مقایسه با سال گذشته افزایش یافته است. مسعود منصور، معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید:‌ در 4 ماهه نخست امسال 746 مورد حریق در عرصه‌های طبیعی رخ داده که در نتیجه 6400 هکتار از جنگل‌ها و مراتع کشور سوخته‌اند در حالی که در همین مدت زمان در سال گذشته تنها 638 مورد حریق داشتیم که البته 7047 هکتار از عرصه‌ها سوختند با این حال کاهش مساحت عرصه‌های سوخته در سال جاری بیانگر این است که عملیات اطفای حریق و جلوگیری از پیشروی آتش با مشارکت مردم بهتر از سالهای قبل بوده به طوری‌که با وجود افزایش تعداد دفعات حریق اما با اقدامات بموقع مانع از گسترش آتش شدیم اما افزایش دفعات آتش سوزی نشان می‌دهد که هنوز در بحث فرهنگسازی و پیشگیری از حریق ضعف اساسی وجود دارد.
او می‌گوید: بیشترین حریق‌ها در سال جاری مربوط به اسستان گلستان با 77 و کردستان با 57 مورد بوده است که در گلستان مساحت عرصه سوخته کمتر اما در کردستان 399 هکتار سوختگی جنگل و مرتع داشتیم. در ایلام نیز تنها 7 مورد حریق در سال جاری به وقوع پیوسته اما 360 هکتار جنگل و مرتع سوخته که رقم قابل توجهی است.
معاون حفاظت سازمان جنگل‌ها و مراتع با اشاره به اینکه از مجموع 6400 هکتار عرصه‌های طبیعی که در چهار ماهه نخست امسال در نتیجه آتش سوزی از بین رفته سهم جنگل‌ها به تنهایی،‌ 1190 هکتار بوده می‌افزاید:‌ این رقم در سال گذشته با 217 مورد حریق،‌ نهایتاً 1993 هکتار جنگل را از بین برد که امسال با وجود رشد چشمگیر تعداد حریق به 217 مورد، اما 1190 هکتار جنگل طعمه آتش شد که بازهم تأکید می‌کنم کاهش عرصه‌های سوخته به دلیل اقدام بموقع در عملیات اطفای حریق بوده است. این مقام مسئول در مورد مصوبه دولت در 26 شهریور ماه سال گذشته در مورد تخصیص بودجه 39 میلیارد تومانی به منظور مقابله با حریق جنگل که قرار بود 33 میلیارد تومان آن به سازمان جنگل‌ها و مراتع اختصاص یابد اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت:‌ اینکه این بودجه تخصیص داده شده یا نه اطلاعی ندارم اما در سال جاری 7 میلیارد تومان برای مقابله با حریق جنگل به ستاد بحران کشور اختصاص یافته تا در موارد اضطراری با هماهنگی سپاه بتواند از نزدیک ترین پایگاه‌های هوایی سپاه نسبت به تأمین بالگرد مجهز به بسکت اقدام کند.
جنگل پسروی می‌کند
به گفته رئیس سازمان حفاظت محیط زیست «بررسی عکس‌های هوایی دوره 50 ساله از سال 1334 تا 1386 که توسط سازمان جنگل‌ها و مراتع تهیه شده نشان می‌دهد به طور متوسط هر سال 2876 هکتار از جنگل‌های شمال ایران تخریب شده که اگر این روند ادامه پیدا کند تا 50 سال آینده در بسیاری از نقاط شمال ایران آثاری از جنگل باقی نخواهد ماند». اما آمارهای غیر رسمی و شواهد موجود نشان می‌دهد که نرخ تخریب در تمامی جنگل‌های ایران بیش از این ارقامی است که هر از گاهی با عبور از زیر تیغ ممیزی منتشر می‌شود. تخریب قریب الوقوع بیش از 3500 هکتار جنگل در جریان ساخت سد شفارود،‌ تخریب 5000 هزار هکتار از جنگل‌های بلوط زاگرس برای ساخت سد کارون 3، ‌2700 هکتار جنگل بلوط برای ساخت سد کارون 4،‌ و صدها هکتار جنگل دیگر در جریان ساخت سد‌های متعدد همچون هراز،گلستان، سلیمان تنگه، گتوند، سیمره، بختیاری و سیوند و… نشان می‌دهد که آمارها چه در شمال و چه در زاگرس و دیگر مناطق ایران بیش از اینهاست چرا که بر اساس همین آمارها، مساحت جنگل‌های ایران در فاصله کمتر از 5 دهه از 4/18 میلیون هکتار به 11 میلیون هکتار کاهش یافته است و آنچه هم باقی مانده در وضعیتی نامناسب قرار دارد. تنها در یک مورد زنده یاد کریم ساعی،‌پایه گذار علم جنگلبانی در ایران مساحت جنگل‌های شمال ایران در سال 1320 را 3 میلیون و 400 هزار هکتار اعلام کرده که این رقم در سال 1346 به یک میلیون و 980 هکتار و در دهه 80 به 8/1 میلیون هکتار کاهش یافته است. بر اساس سازمان محیط زیست در سال 1381 نیز از این میزان، حدود یک سوم جنگل‌های شمال در زمره جنگل‌های مخروبه قرار دارد و تنها حدود 2/1 میلیون هکتار وضعیت مناسب تری دارند که این عرصه نیز هر روز به دلایل گوناگون در معرض تخریب قرار دارد.
از 421 مورد سیل اتفاق افتاده از سال 1330 تا 1380 نزدیک به 74 درصد آن تنها مربوط به سال‌های 1360 تا 1380 می شود. یعنی در فاصله سال های 60 تا 80 میزان سیل 20 برابر شده در حالی که تغییرات زیادی در بارندگی‌های منطقه جز چند مورد استثنایی وجود نداشته است. کارشناسان رشد چشمگیر سیل‌ها را در تخریب جنگل‌ها و مراتع و کوه‌تراشی‌های گسترده در چند دهه گذشته اعلام می‌کنند. سیل های ویرانگری که اگرچه شدت آنها در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 در گلستان و نکا و ماسوله بود اما با سیل دو هفته قبل نشان داد که این کابوس شوم تا زمانی که تخریب کوهپایه‌های جنگلی و مرتعی متوقف نشود همچنان ادامه خواهد یافت. با اینکه جنگل‌های هیرکانی تنها ‌اندوخته جنگلی ایران نیست و زاگرس، ‌ارسباران،‌ ایران و تورانی و خلیج عمانی بخش دیگری از جنگل‌های کشورمان را تشکیل می‌دهد اما وضعیت آنها نیز بهتر از جنگل‌های شمال نیست. بر اساس اعلام سازمان خوار و بار جهانی(فائو) حدود 6/6 درصد از سطح ایران معادل 11 میلیون و 75 هزار هکتار را جنگل در برگرفته است. اما از این میزان تنها 8/1 درصد با وسعت 200 هزار هکتار را، جنگل‌های طبیعی بکر و دست نخورده با تنوع زیستی بالا و پوشش غنی جنگلی تشکیل می دهد و حدود 6/90 درصد باقیمانده – معادل 10 میلیون و 31 هزار هکتار- را نیز جنگل‌های طبیعی آسیب دیده تشکیل می دهند. در همین حال 7/7 درصد باقی‌مانده دیگر را هم – 844 هزار هکتار – جنگل‌های دست کاشت به خود اختصاص داده‌اند. با این اوصاف مشخص است که به رغم تصویب طرح صیانت از جنگل‌های شمال در دولت هشتم و تصویب طرح استراحت جنگل در دولت یازدهم – که البته کماکان بهره برداری از جنگل را مورد تأیید قرار داده – ،‌ رویشگاه‌های جنگلی ایران وضعیت مناسبی ندارند و در بسیاری از موارد همگام با تخریب، یا تنوع زیستی در آن کاهش یافته یا گونه‌های دیگری جایگزین گونه‌های بومی و اندمیک در جنگل‌های ایران شده‌اند که اگرچه تنوع زیستی را بالا برده‌اند اما این افزایش گونه‌ای،‌ ساختار طبیعی و اکولو‍ژیک جنگل را به هم ریخته و اکوسیستم جنگلی ایران را با خطر نابودی حتمی مواجه ساخته است.
زغال‌گیری در زاگرس از بیماری زغالی پیشی می‌گیرد
از مجموع 11 میلیون هکتار جنگل‌های ایران چیزی کمتر از 5 میلیون هکتار آن را جنگل‌های بلوط زاگرس تشکیل می‌دهند اما در 6 سال گذشته به دلیل فشارهای ناشی از بهره‌برداری‌های غلط در زاگرس بیش از یک میلیون و 140 هزار هکتار از این جنگل‌ها با پدیده خشکیدگی مواجه شده‌اند. هادی کیادلیری،‌ رئیس دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه علوم و تحقیقات و رئیس انجمن علمی جنگلبانی ایران دلیل این خشکیدگی را مجموعه‌ای از عوامل مختلف می‌داند که با شخم زیر اشکوب و چرای بی‌رویه دام شروع شده و نهایتاً بروز تغییر اقلیم و کاهش بارندگی‌ها منجر به ضعف درختان و آسیب پذیری شان در مقابل سوسک چوبخوار و قارچ زغالی می‌شود. او می‌گوید: در زاگرس افزایش دما و کاهش بارندگی موجب شده تا فصل رویش جلو افتاده و رویش گیاهان از اسفند ماه شروع و تا نیمه بهار در مناطق با ارتفاع کمتر زودتر از موعد مقرر گیاهان خشک شده و مستعد آتش سوزی شود. از سوی دیگر گردشگری بی قاعده وغیر مسئولانه درمناطق جنگلی نیز اوضاع را بدتر کرده و باعث شدت آتش سوزی‌ها می‌شود.
کیادلیری تأکید می‌کند: متأسفانه نگاه غالب مسئولان در ایران به جنگل نگاه اکولوژیک نیست و جنگل را یا به چشم چوب می بینند یا بستر مناسب برای کشاورزی. بعد نتیجه این می شود که می بینیم در زاگرس بیش از یک میلیون هکتار از جنگل‌های بلوط به دلیل حمله سوسک های چوبخوار و قارچ زغالی خشک می شود و برنامه سازمان جنگل‌ها نیز این است که درختان خشک شده را تبدیل به زغال کند به طوری‌که امروز زغال‌گیری در زاگرس از بیماری قارچ زغالی هم پیشی گرفته و این نوع مدیریت،‌مدیریت مبتنی بر اصول اکولو‍ژیک نیست و نتیجه نمی‌دهد. در حال حاضر حدود 3 برابر حد مجاز در جنگل‌های زاگرس دام موجود است و حدود 850 هزار هکتار از جنگل‌های آن نیز زیر شخم رفته است. دسترسی نداشتن بسیاری از مردم زاگرس نشین به سوخت نیز موجب شده بر اساس آمارهای غیر رسمی حدود 5/8 میلیون مترمکعب چوب جنگلی نیز در سراسر کشور ازجمله زاگرس به هیزم و سوخت تبدیل شود. ناگفته نماند وضعیت جنگل‌های شمال نیز بهتر از این نیست در جنگل‌های شمال نیزبین 3تا 4 میلیون دام هنوز در جنگل وجود دارد
چاره کار چیست ؟
کیادلیری می‌گوید: <در وهله اول دولت باید بپذیرد که سازمان جنگل‌ها و مراتع تنها متولی حفظ جنگل نیست. وقتی وزارت نفت هست چرا باید این سازمان، مسئول تأمین سوخت مردم باشد؟ وقتی وزارت رفاه و امور اجتماعی هست به سازمان جنگل‌ها چه ربطی دارد که مسئول اشتغالزایی و تأمین معیشت مردم باشد اما می بینیم امروز این سازمان باید کار همه دستگاه‌ها را انجام دهد تا بتواند جلوی تخریب جنگل را بگیرد در حالی که با این بودجه محدود این درست نیست. در فاز دوم باید نگاه حاکمیتی به جنگل را از نگاه بهره بردارانه به نگاه اکولوژیکی تغییر دهیم. متأسفانه سالهاست که نه سازمان محیط زیست و نه سازمان جنگل‌ها هیچ کدام وظیفه شان را به درستی در قبال جنگل انجام نمی دهند مثلاً سازمان محیط زیست در واکنش به ساخت سد شفارود در جنگل فقط می‌گوید من هم مخالفم در حالی که می تواند جلوی پروژه را بگیرد اما این کار را نمی کند! از این رو نامگذاری نمادین برخی روزها به نام روز جنگل به نظر من صرفاً یک شعار و نمایش است و با این نمایش‌ها مشکل جنگل‌های کشور حل نمی شود. در مورد جنگل‌های شمال باید اضافه کنم؛ با اینکه طرح استراحت جنگل در دولت به تصویب رسیده اما باز هم مطابق بند 6 این مصوبه بهره برداری از درختان خشک و شکسته مجاز اعلام شده و بر همین اساس بهره برداران همچنان مطابق سالهای قبل در حال بهره برداری حتی درختان سالم هم هستند. در حالی که ما معتقدیم هر گونه بهره برداری از چوب جنگل‌های شمال نه فقط برای یک دوره 10 ساله که کلاً برای همیشه باید متوقف شود چون وضعیت کاملاً بحرانی است و این جنگل‌ها فقط باید برنامه مدیریت حفاظتی و بهره برداری با هدف اکوتوریسم مسئولانه داشته باشند.>
ایران خشک تر می‌شود،‌تالاب‌ها یک به یک خشکیده،‌ سفره‌های آب زیرزمینی فروکش و دشتها بیابان می‌شود. آیا براستی کشوری که تنها 8/6 درصدش را جنگل در برگرفته و از این میزان نیز تنها چیزی کمتر از 2 درصد را جنگل‌های شمال تشکیل می‌دهد رواست که همین اندک ذخیره‌گاه‌های ژنی‌اش را که تأمین کننده بخش مهمی از آب کشور است یا در آتش بسوزانیم یا به چراگاه تبدیل کرده و شخم زده یا به صورت الوار راهی بازار کنیم ؟