بشر بهطور کلی موجودی است که خلاق آفریده شده و عاشق تجسم کردن، رویا بافتن و کشف کردن است. میگویند یکسری اصول هستند که همیشه ما را برای رسیدن به یک نتیجهی خوب و عالی هدایت میکند. اینها اصولی امتحان شده و مسائل صحیحی هستند که همواره صدق میکنند. اما مهارت یا ترفندهایی نیستند که تسلط بر آنها سالها طول بکشد. هر کسی میتواند از روز اول آنها را انجام دهد. درواقع این اصول، پایهای برای رشد تفکر و بینش خلاقانه، نامتعارف و قانونشکنانهی خودتان میباشند.
1. به اثاثیهی خانه، جای نفس کشیدن بدهید. اتاق را بیش از اندازه شلوغ نکنید. یک اتاق مطبوع و دلپسند اتاقی است که بتوان به آسانی در آن مانور داد. درضمن بودجهتان هم هدر نمیرود. وسایل زیادی نخرید. پولتان را صرف خرید وسایل اندک اما با کیفیت و مرغوب کنید. مثلا صندلیهای پشتبلندی که در تصویر زیر میبینید بهخوبی در چیدمان منزل به چشم میآیند چرا که فضا زیادی شلوغ نیست.
2. تابلوها را در ارتفاع صحیح نصب کنید. در گالریها و نمایشگاهها، آثار هنری را طوری روی دیوار قرار میدهد که خط وسط آن از کف زمین ۵۷ تا ۶۰ اینچ فاصله داشته باشد. شما هم سعی کنید این اندازه را رعایت کنید.در فضایی شبیه تصویر زیر که سقف بلندی دارد، شاید تمایل داشته باشید که تابلو را در سطح بالاتری نصب کنید اما به یاد داشته باشید ارتفاع تابلو بستگی به دید انسان دارد نه مقیاس ساختمان.
3. یک نقطهی کانونی ایجاد کنید. در تولید هر وسیلهای، یک سری عناصری که نقش اصلی و پشتیبان را ایفا میکنند وجود دارند. در طراحی نیز همین امر صادق است. ستارهتان را انتخاب کنید و آن را به نقطهی کانونی فضا تبدیل نمایید و به عناصر دیگر اجازه دهید نقش پشتیبان را ایفا نمایند. نگذارید همه چیز نقش اصلی را بر دوش بکشد، به این ترتیب فضایتان دچار آشفتگی و شلوغی تصویری خواهد شد.
4. نقطهی کانونی شما میتواند یک هود چشمگیر و جذاب در آشپرخانه، طاقچهای با آثار هنری و تزیینی در اتاق نشیمن یا کتیبهی تخت در اتاق خواب باشد. نقطهی کانونی هر چیزی که هست، آن را طوری انتخاب کنید که چشمگیر بوده و توجه را به خود جلب کند. در تصویر زیر شومینه و لوستر در کنار هم بهعنوان یک نقطهی کانونی گروهی عمل مینمایند و چشمان شما را کاملا به مرکز این ترکیب جذب میکند.
5. اصول را فدای خلاقیت کنید. در ذهن داشتن اصول طراحی نقطه شروع خوبی برای دکوراسیون داخلی منزل به افراد میدهد، حتی اگر برخی از این اصول برای یک فضای خاص چندان کاربردی نباشد. به سراغ آن چیز شخصی و انفرادی خودتان بروید که لبخند را روی لبانتان بیاورید و از آن مهمتر برایتان راحت و کاربردی باشد. فضاهایی که بیش از اندازه دستخوش طراحی شده باشند درواقع به معنای یک زندگی مدرن نیستند. کلکسیون بالشها و کوسنها و ترکیب آثار هنری که بهنظر تصادفی و بر حسب اتفاق گرد هم آمدهاند یک نمای بینظم در انبوهی از استایل و فرم ایجاد مینماید.
6. قلمموی رنگ را آخر کار بهدست بگیرید. من همیشه تماسهایی داشتهام که افراد خواستهاند قبل از اینکه بخواهند به خانهی جدید نقل مکان کنند دست به قلم رنگ شوند. من دلیل آن را درک میکنم. آنها میخواهند وقتی به خانه میرساند دیوارها رنگ خورده باشد. البته این کار را هم میتوانید انجام دهید اما بهنظر من این درست نیست.
ما هزاران رنگ مختلف با طیفها و سایههای بسیار متعدد داریم و هر رنگ در خانههای مختلف میتواند نماهای متفاوتی داشته باشد. چرا که در هر خانه وضعیت تابش نور با دیگری متفاوت است. یعنی رنگی که در یک خانه خیلی خوب و جذاب بهنظر میرسد ممکن است در دیزاین خانه جدید، به آن زیبایی نباشد. شما رنگی را میخواهید که با روکش مبلها، وسایل تزیینی، فرش و … همخوانی داشته باشد. بنابراین زمانی میتوانید رنگ مناسب را انتخاب کنید که این وسایل درون خانه باشند.